تحولات منطقه

۵ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۶:۰۴
کد خبر: ۷۸۵۲۱۰

بحران اوکراین به سختی محو خواهد شد؛ نمایش دو جهان بینی که می‌تواند اروپا را دگرگون سازد؛ اما پژواک جنگ سرد را طنین انداخته‌ و ایده‌ای بر جای مانده از کنفرانس ۱۹۴۵ یالتا را زنده می‌کند؛ اینکه غرب باید به حوزه نفوذ روسیه در مرکز و شرق اروپا احترام بگذارد.

بحران اوکراین؛ تقابل دو جهان بینی
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، روزنامه ایندیپندنت نوشته است: «ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه از زمان به قدرت رسیدن در سال ۲۰۰۰ به طور پیوسته و سیستماتیک تلاش کرده است تا آنچه را که فروپاشی تحقیرآمیز اتحاد جماهیر شوروی در ۳۰ سال پیش می‌داند، در روندی معکوس بیندازد.

پوتین ضمن تجمیع کردن سربازانش در مرز با اوکراین و برگزاری مانور در بلاروس، نزدیک به مرزهای دو عضو ناتو یعنی لهستان و لیتوانی، این درخواست را مطرح می‌کند که اوکراین به طور دائم از حق حاکمیتی پیوستن به ائتلاف غربی ناتو محروم شود و این که دیگر اقدامات ناتو نظیر استقرار سربازانش در کشورهای حوزه بلوک شوروی سابق نیز محدود شوند.

ناتو گفته است که این خواسته‌های روسیه غیرقابل قبول هستند و پیوستن به این ائتلاف حق هر کشوری است و روسیه را تهدید نمی‌کند. منتقدان پوتین استدلال می‌کنند که آنچه او واقعاً از آن می‌ترسد ناتو نیست، بلکه ظهور یک اوکراین دموکراتیک و شکوفا است که می‌تواند جایگزینی برای حاکمیت استبدادی فزاینده پوتین که ممکن است خوشایند روس ها بیاید، ارائه دهد.

خواسته‌های کنونی روسیه مبتنی بر گلایه‌های قدیمی پوتین و دست ردّ او به استقلال و انفکاک اوکراین و بلاروس است در حالی که در نگاه او این دو کشور بخشی از یک سرزمین مادری ارتدوکس و روس زبان قدیمی‌تر هستند که یا باید به روسیه ملحق شوند یا با مسکو دوست باشند.

پوتین در یک مقاله در تابستان گذشته تحت عنوان "وحدت تاریخی روس‌ها و اوکراینی‌ها" تاکید کرد امروزه انفکاک روسیه،‌ اوکراین و بلاروس در قالب کشورهای مجزا یک اتفاق مصنوعی و عمدتا برآمده از اشتباهات سیاسی مربوط به دوره شوروی است و وضعیت اوکراین نیز متاثر از یک "پروژه ضد روسی" بدخواهانه مورد حمایت واشنگتن از سال ۲۰۱۴ به بعد است.

نگاه روس محور او به منطقه، آزمونی حیاتی برای جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا است که در حال حاضر با بحران‌های متعدد در چند جبهه داخلی دست و پنجه نرم می‌کند– اعم از همه گیری ویروس کرونا، احیای تورم، کشوری اختلاف زده که بخش بزرگی از رای دهندگان آن حاضر به قبول ریاست جمهوری او نیستند و کنگره‌ای که بسیاری از اهداف اجتماعی و اقلیمی او را مسدود کرده است.

بایدن مداخله نظامی برای حمایت از اوکراین را ردّ و در عوض از دیپلماسی مفصل استفاده کرده و متحدان غربی را بسیج کرده تا به حمایت از وعده‌هایش برای اعمال تحریم های شدید و دردناک علیه روسیه در صورتی که این کشور جرات به حمله به اوکراین کند، بپردازند؛ اما بسته به اینکه شرایط چگونه پیش برود، او اعتراف کرده که ممکن است در کنار هم نگه داشتن همه متحدانش در یک جایگاه واحد به مشکل بربخورد.

رهبر روسیه قبلاً یک بار به اوکراین حمله کرده؛ اما با واکنش چندانی مواجه نشده است. روسیه در سال ۲۰۱۴ شبه جزیره کریمه را از اوکراین پس گرفت و از جدایی‌طلبان اوکراینی طرفدار روسیه که با دولت کی‌یف در منطقه دونباس می‌جنگند، حمایت کرده است.

استراتژی پوتین تلاش برای بازآفرینی قدرت و حوزه نفوذ مشخصی که روسیه با فروپاشی دیوار برلین از دست داد، دست کم در گستره اتحاد جماهیر شوروی سابق، است. او به آنچه که به‌عنوان تجاوز غرب به کشورهای پیمان ورشوی سابق(کشورهایی که زمانی یک حائل طرفدار شوروی را بین اتحاد جماهیر شوروی سابق و ناتو تشکیل دادند) می‌بیند، حمله کرده است.

لهستان، مجارستان و جمهوری چک در سال ۱۹۹۹ و در ادامه بلغارستان، استونی، لتونی، لیتوانی، رومانی و اسلواکی در سال ۲۰۰۴ اجازه پیوستن به ناتو را پیدا کردند.

این کشورها که زمانی تحت تسلط شوروی پس از جنگ جهانی دوم بودند مشتاق به پیوستن به این ائتلاف نظامی و سیستم بازار آزاد غربی برای تضمین استقلال و رفاه پس از سقوط پرده آهنین بودند.

به دلایلی مشابه، اوکراین و گرجستان نیز خواستار ورود به این ائتلاف هستند و توسط ناتو به عنوان نامزدهای مشتاق به پیوستن به این ائتلاف به رسمیت شناخته شده‌اند. ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین از رهبران غربی خواسته به درخواست کشورش برای عضویت در این ائتلاف با فوریت بیشتری رسیدگی کرده و این سیگنال را به مسکو مبنی بر اینکه غرب از استقلال اوکراین دفاع خواهد کرد، بفرستند.

روسیه مدعی است که ناتو با گسترش پیدا کردنش تعهداتی که در ازای پذیرفتن اتحاد آلمان شرقی و غربی از سوی مسکو نزد این کشور تقبل کرده را نقض می‌کند؛ اما مقامات آمریکایی مطرح بودن چنین وعده‌هایی را رد می‌کنند.

پوتین در اوایل دوران ریاست جمهوری خود مخالفت سرسختانه‌ای با ناتو نشان نداد. او در سال ۲۰۰۰ در مصاحبه‌ای با بی بی سی پیشنهاد کرد که روسیه حتی ممکن است علاقه‌مند به پیوستن به آن باشد. سال‌ها بعد، او گفت که این دورنما را با بیل کلینتون، رئیس‌جمهور اسبق آمریکا پیش از خروجش از ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۱ مطرح کرده است.

اما اکنون پوتین این ائتلاف را تهدیدی برای امنیت روسیه می‌بیند.

اما اعضای جدیدتر ناتو دیدگاه مخالفی دارند. آنها روسیه را که دارای بزرگترین ارتش منطقه و زرادخانه هسته‌ای وسیع است، به عنوان یک تهدید واقعی تلقی می‌کنند، به همین دلیل است که برای پیوستن به ناتو شتاب کردند و این ترس را داشتند که یک روسیه تقویت شده ممکن است روزی سعی کند تسلط خود را دوباره به آنها تحمیل کند.

انتخابات مورد مناقشه چندی پیش در بلاروس منجر به چند ماه تظاهرات گسترده علیه آلکساندر لوکاشنکو، رهبر قدیمی این کشور شد. لوکاشنکو که با مردم خود بیگانه است و از سوی غرب به عنوان رئیس جمهور قانونی کشورش به رسمیت شناخته نشده به آغوش محافظت کننده پوتین نزدیکتر شده است.

روسیه همچنین پس از ناآرامی‌های داخلی چند هفته پیش در قزاقستان نیروهایی را برای کمک به رئیس‌جمهور کشوری که آن هم از جمهوری‌های شوروی سابق است با هدف بازگرداندن نظم به آنجا اعزام کرد؛ اعزامی که در قالب بخشی از ماموریت حفظ صلح سازمان پیمان امنیت جمعی با رهبری روسیه صورت گرفت. این نیروها چندی بعد از آن این کشور را ترک کردند.

هدف پوتین اعمال مجدد روابط با همسایگان کشورش که سابقا جزو شوروی بوده‌اند و در عین حال به چالش کشیدن و ایجاد تفرقه در غرب بوده است. به نظر می‌رسد او به‌جای اینکه روسیه را به سمتی دموکراتیک‌تر هدایت کند، اکنون ایده لیبرال دموکراسی را به عنوان یک مدل پایدار رد می‌کند، و آن را به‌عنوان خودمحوری غرب برای پیگیری اهدافش و تحقیر کردن دشمنانش می‌بیند.»

منبع: ایسنا

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.